درمان
براى اصلاح دهیدراتاسیون و عدم تعادل الکترولیتها باید مایعات داخل وریدى تجویز شود، و یک لولهٔ نازوگاستریک نیز برای بیمار گذاشته شود. براى کولهسیستیت حاد با شدت متوسط باید سفازولین خوراکی (۲ تا ۴ گرم در روز) تجویز شود. براى بیمارى شدید باید پنىسیلین خوراکى (۲۰ میلیون واحد در روز)، کلیندامایسین و یک آمینوگلیکوزید داده شود. بهنظر مىرسد که درمان تکداروئى با ایمىپنم نیز جایگزین خوبى باشد.
کولهسیستکتومى در کولهسیستیت حاد ارجحیت دارد، و در ۵۰% از بیماران با لاپاروسکوپى نیز قابل انجام است. در اکثر موارد باید حین عمل کلانژیوگرافى انجام شود و در صورت وجود اندیکاسیونهاى مناسب مجراى صفراوى مشترک نیز مورد بررسى قرار گیرد. بیمارانى که دچار کولهسیستیت حاد شدید هستند و شرایط مساعدى نیز براى کولهسیستکتومى اورژانس ندارند، باید با کولهسیستوستومى بر پوست درمان شوند. کولهسیستوستومى به پوست ممکن است براى کولهسیستیت حاد بدون سنگ نیز بهتر باشد. در بیمارى که دچار کولهسیستیت بدون سنگ شده کولهسیستکتومى درمان قطعى محسوب مىشود.
میزان مرگ و میر کلى کولهسیستیت حاد حدود ۵% است. تقریباً تمام موارد مرگ و میر در بیماران بالاى ۶۰ سال یا مبتلایان به دیابت شیرین بروز مىکند.
آمپیم
در آمپیم (کولهسیستیت چرکی)، کیسه صفرا حاوى چرک خالص است و بیمار با حملات تب (۴۰ْ-۳۹ سانتىگراد [۱۰۴ْ-۲/۱۰۲ فارنهایت])، لرز، و لکوسیتوز بیشتر از ۱۵۰۰۰/μL مداوماً توکسیکتر مىشود. باید آنتىبیوتیکهاى داخل وریدى تجویز و کولهسیستوستومى به پوست یا کولهسیستکتومى نیز انجام شود.
پارگى
پارگى ممکن است به سه شکل رخ دهد: ۱. پارگى موضعى با آبسهٔ اطراف کیسه صفرا، ۲. پارگى باز همراه با پریتونیت ژنرالیزه؛ و ۳. پارگى به درون یک احشاء توخالى مجاور و تشکیل فیستول. میزان بروز کلى پارگى حدود ۱۰% است.
آبسه اطراف کیسه صفرا
تشکیل آبسه در اطراف کیسه صفرا شایعترین شکل پارگى است که در صورت وجود علائم و نشانهها، بهخصوص اگر با یک تودهٔ قابل لمس نیز همراه باشد، باید به آن شک کرد. بیمار غالباض توکسیک مىشود و با تب ۳۹ْC و شمارش لکوسیت بیش از ۱۵۰۰۰/μL مراجعه مىکند، ولى گاهى از اقوات نیز ارتباطى بین نشانههاى بالینى و بروز آبسهٔ موضعى وجود ندارد. کولهسیستکتومى و درناژ آبسه را در بسیارى از این بیماران مىتوان بدون خطر انجام داد، ولى اگر وضعیت بیمار ناپایدار باشد، کولهسیستوستومى به پوست ارجحیت دارد.
پارگى آزاد
پارگى آزاد تنها در ۱% تا ۲% از بیماران رخ مىدهد، و در اغلب موارد در ابتداى بیمارى و قبل از آنکه چسبندگىهاى صفاقى کیسه صفرا را از محیط اطراف جدا کنند، گانگرن بروز مىکند. کمتر از نیمى از بیماران قبل از عمل تشخیص داده مىشوند. در بعضى از بیماران که دچار درد موضعى هستند، گسترش ناگهانى درد و حساسیت به سایر مناطق شکم مطرحکنندهٔ تشخیص خواهد بود. هر زمان که به پارگى آزاد کیسه صفرا مشکوک باشیم باى لاپاروتومى اورژانس انجام شود. پاراسنتز شکم ممکن است گمراهکننده باشد و ثابت شده که ارزش تشخیصى اندکى دارد. میزان مرگ و میر تا حدودى به این بستگى دارد که مجراى سیستیک مسدود باقى بماند و یا سنگ پس از پارگى از مکان خود جابهجا نشود. بستهماندن مجراى سیستیک باعث پریتونیت چرکى مىشود که در ۲۰% از موارد مرگبار خواهد بود. در حالت دوم، یک پریتونیت صفراوى واقعى بروز مىکند و بیش از ۵۰% از بیماران مىمیرند.
فیستول کیسه صفرا به روده
اگر کیسه صفرا که دچار التهاب حادشده به احشاء مجاور نظیر معده، دوازدهه، یا کولون بچسبد و محل چسبندگى نکروز پیدا کند، ممکن است کیسه صفرا به درون فضاى روده پاره شود. درنتیجه، با تخلیهشدن کیسه صفرا غالباً بیمارى حاد برطرف مىشود. اگر سنگهاى کیسه صفرا از طریق فیستول خارج شده و اگر به حد کافى بزرگ باشند، ممکن است رودهٔ کوچک را مسدود کنند (ایلئوس سنگ صفراوی).
کیسه صفرا یا فیستول در کولهسیستوگرافى خوراکى یا وریدى دیده نمىشوند، ولى ممکن است فیستول در رادیوگرافى از قسمتهاى فوقانى دستگاه گوارش با مادهٔ حاجب دیده شود، که در آنصورت باید آن را از فیستول ناشى از زخم پپتیک پاره شده افتراق داد.